پارس زوزن
جلگه زوزن، پارس زوزن/ دهه مبارکه فجر که یادآور رشادت ها و ایثارگری های ملت بزرگ ایران است به پایان رسید؛ این ایام فرصتی بود تا وقایع دوران انقلاب مرور شود و نسل جوان با رخدادها، اهداف، نقش و رهبری آشنا شوند و مسئولان ضمن شرکت در مراسم خدمات نظام جمهوری اسلامی را به اطلاع مردم برسانند. اگرچه مرسوم شده است که بیشتر طرح ها و پروژه ها در این ایام کلنگ زنی یا افتتاح شود اما نمی توان اقدامات خوب و کارهای بزرگ دولت را به خصوص در سال های اخیر در طول سال نادیده گرفت؛ به طوری که دورافتاده ترین نقاط کشور هم از خوان دولت عدالت محور بی نصیب نبوده اند، اما با وجود خدمات گسترده دولتمردان در بخش محروم جلگه زوزن، امسال در دهه فجر از شروع یا افتتاح هیچ طرحی و پروژه ای در این منطقه خبری نبود. این امر دلیل بر بی نیازی منطقه به اجرای طرح های عمرانی، بهداشتی، آموزشی و... نیست بلکه این بخش مرزی که مردم آن سنگربانان نظام و ولایت هستند، به عنوان بزرگ ترین بخش استان از نظر وسعت با دارا بودن ?? روستا و ?? هزار نفر جمعیت دارای مشکلات متعددی است.وضعیت راه های ارتباطی این منطقه بسیار نامساعد است و در ?? سال اخیر دست نخورده باقی مانده است. همچنین کمبود امکانات درمانی و نداشتن فضاهای آموزشی، ورزشی از عمده ترین مشکلات این منطقه محسوب می شود. بر اثر خشکسالی های متوالی دامداری و کشاورزی در حال از بین رفتن است. این منطقه به پروژه های بزرگ زیربنایی و اشتغال زایی نیاز دارد تا ازمهاجرت های بی رویه جلوگیری شود اما کم توجهی مسئولان شهرستان و نبود نیروی تاثیرگذار از این منطقه در مدیریت برنامه ریزی و اعتبارات شهرستان خواف موجب محرومیت منطقه از اجرای طرح ها شده است و دست اندرکاران شهرستان اعتبارات را به دیگر بخش های شهرستان اختصاص می دهند. جلگه زوزن عرب وقتی به سایر نقاط کشور سفر می کنی ساخت، توسعه و به سازی راه ها به خوبی مشهود و خدمات دولت مردان غیرقابل انکار است. در سال های اخیر خدمات ارزنده ای در ساخت بزرگراه ها، جاده ها و تعریض راه های ارتباطی انجام شده اما از این تلاش و پیشرفت در شهرستان خواف خبری نیست. طوری که وضعیت جاده های خواف به ویژه بخش جلگه زوزن قابل مقایسه با سیر صعودی توسعه دیگر شهرها و حتی روستاها هم نمی باشد. در این بخش، جاده ها که چندین سال قبل به عنوان راه روستایی، ساخته شده، اکنون محور مواصلاتی شهرهای مجاور قرار گرفته و از نظر شکلی امانت وار دست نخورده باقی مانده اند. جاده هایی با عرض کم، نداشتن شانه خاکی و چاله های زیاد که سیاهی قیر به جای مانده از آسفالت آن را از زمین های اطراف جدا می کند و باید رفت وآمد هزاران وسیله نقلیه سبک و سنگین را در روز تحمل کند. اگرچه نمودار ساخت وساز راه های این شهرستان نسبت به سایر شهرها سیری نزولی دارد اما آمار مرگ ومیر جاده ای آن بیشترین رشد را نشان می دهد و هر روز اهالی شاهد حوادث ناگوار در مسیر جاده خواف به جلگه زوزن هستند. برخی مسئولان شهرستان هم به مکاتبات و شکایات اهالی و شوراها در خصوص مشکلات راه ها پاسخ گو نیستند. محور خواف- قاین- جلگه زوزن که اکنون به جاده ترانزیتی از بنادر جنوب به معدن سنگ آهن سنگان و گمرک دوغارون تبدیل شده، روز به روز ویران تر و عرض کم، نداشتن شانه خاکی، پیچ های خطرناک و پل های به هم متصل آن موجب بروز حوادث می شود. مسئولان سال هاست قول تعریض و به سازی آن را به مردم داده اند اما قول ها عملی نشده است. امید است مدیران استان به خاطر حفظ جان سرنشینان وسایل نقلیه ای که مجبورند از این مسیر رفت وآمد کنند سفری به این منطقه داشته باشند تا با حضور مردم از نزدیک مشکلات را بشنوند و در رفع آن اقدام کنند. فرماندار خواف به همراه جمعی از مسوولان این شهرستان از پروژه های عمرانی بخش جلگه زوزن بازدید کرد. طرح تجمیع روستای همزاره، راه روستایی خلط آباد و مرکز بهداشتی درمانی چاهگچی بازدید نمود. در ابتداى امر مىتواند چنین به نظر برسد که در شناخت عمومى جهان، دورهاى گویا و پرآوازه همانند دوره مغول شناخته شده است. ولى این چنین نیست و بسیارى از مراحل و مسایل تاریخ جهانى در این دوره ناشناخته مانده است. به این ترتیب، از بین موضوعاتى که به حال خود رها شده و پرده ابهام آن را فراگرفته است به مسئله مُلکِ مَلِک زوزن برمىخوریم که خطّه آن، واقع در جنوب خراسان، از همان ابتداى حمله مغول بر سر راه این مهاجمین قرار گرفت و با وجود عظمت و اهمیت آن در زمان خود به زودى نام مُلک و مَلِک و کردههاى برجسته او همه فراموش شد. گفتهها و شنیدهها، روایات و حکایات، سپس فراموشى و نسیان، با سرعتى تمام ذات و شخصیت این جنگسالار و سیاستمدار بزرگ را تحت سیطره درآورده و پایتخت او، با چنان اشتهارى که در دوران پیش از مغول داشت، به تدریج مبدل به تودهاى از ویرانههاى شکلباخته گردید. تنها بازمانده سرافراشته آن استخوانبندى مسجد جامع آن است که هنوز هم علىرغم خرابىها و ضایعاتى که به آن وارد شده، عظمت خویش را حفظ کرده است. این مسجد عظیم که خود نمایانگر اعمال و آرزوهاى بزرگ مَلِک زوزن بود همچون بسیارى از کارهاى سیاسى او نیمهکاره مانده زیرا همزمان با ظهور مغولها در سرحدات امپراطورى خوارزمشاهیان، دشمنان مَلِک او را از میان برداشتند. شاید اگر ایشان از بُعد حمله مغول بویى برده بودند به این کار دست نمىزدند زیرا که توانایى نظامى و مکنت ملک زوزن بسیار بود و اتحادش با خوارزمشاه مىتوانست از همان ابتدا جلوى حمله مغول را بگیرد. از نظر سعدى، یک ادیب، این شخصیت به قدر کافى شهرت داشته که بدون هیچ نوع توضیح یا معرفى، نام او را در گلستان بیاورد[1]، ولى مارکوپولو، بازرگان، درباره او چنان سکوت کرده که گویى هرگز مَلِکى وجود نداشته است. این خاموشى خود نمایانگر دگرگونىهاى ژرف دوران مغول است زیرا این تاجر ونیزى از خود زوزن و یا دستکم از زمینهایى که از نیمقرن پیش از عبور او جزو حوزه زوزن بوده، رد شده است. پرده فراموشى و از نظر محوشدگى آن چنان ضخیم بوده که هیچ یک از سیاحان جدید درصدد رفتن به زوزن برنیامدهاند. در اوایل قرن، حتى کاشفان و نویسندگان تاریخ هنر چون ارنست دیتز Ernst Diez و سپس ارنست هرتسفلد Ernst Herzfeld ، در حالى که بناهاى تاریخى خرگرد را که در چند فرسنگى زوزن است، مطالعه مىکردهاند[2] به موجودیت مسجد عظیم آن پى نبردهاند. بدون تردید، اگر تیمورتاش وزیر قدرتمند دربار رضاشاه، در سال 1939 آندره گدار را در جریان وجود چنین مسجدى نمىگذاشت، این بنا از دید و قلم او نیز پنهان مىماند. این وزیر توانا که از ملاکان بزرگ بوده، زمینهایى در همان ناحیه داشته است.[3] نه گدار و نه هیچ یک از سیاحان، باستانشناسان و نگارندگان تاریخ و تاریخ هنر که در گذشته به زوزن رفتهاند متوجه نشدهاند که نهتنها به تحسین ویرانههاى یک بناى عظیم مشغولند بلکه به بازماندهها و ویرانههاى شهرى مىنگرند که در زیر آوارهاى خود مدفون و پنهان شده است. این ناآگاهى تا دهه 80 میلادى که نویسنده این سطور به زوزن رفت ادامه داشت و از آن زمان سازمان میراث فرهنگى کشور وارد عمل شد و به تدریج مسجد را از خطر انهدام کامل رهاند. تاکنون مرمت مسجد، نقشهبردارى و بررسىهاى باستانشناسى ویرانههاى زوزن بدون وقفه ادامه داشته است. از جمله مسجد از راه فتوگرامترى به طور سهبعدى در فضا ترسیم گردیده و قابل رؤیت در رایانه مىباشد. اموال مَلِک زوزن بیکران بوده و ثروت او کلان. فرمان او از حد و مرزهاى جنوبى نیشابور تا بنادر شمالى شبه جزیره عربستان و از مرزهاى شرقى فارس تا حد و حدود غربى کابلستان و سند به اجرا در مىآمده است. در جایى دارایى و زر او خشم و غضب و آشفتگى خوارزمشاه، اسکندر ثانى و پشتیبان او را تسکین مىداده، [4]و در جایى دیگر حتى پس از مرگ او نیز، این اموال، بیهوده به جیحون (آمودریا) آورده مىشد تا از آن علیه مغولها استفاده گردد.[5] پس این ملک قوامالدین مؤیدالملک، تاجالدین، امینالدین خواجه رضىالدین ابوبکر بن على، زوزنى، نیشابورى، اجل، ملِک زوزن، ملِک معظّم، که خوارزمشاه او را این چنین نامیده، که بوده است؟[6
3-قانون تعمیر:بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به
خارش خواهد کرد
.
4-قانون کارگاه: اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید.
5-قانون معذوریت: اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن
ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد
شد.
6-قانون حمام: وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
7-قانون روبرو شدن: احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید
که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد.
8-قانون نتیجه: وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند،
کار خواهد کرد.
9-قانون بیومکانیک: نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه
نسبت عکس دارد.
10 -قانون تئاتر: کسانی که صندلی آنها از راهروها دورتر است دیرتر میآیند.
11-قانون قهوه: قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری
خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید
موسی: و آنگاه پروردگار ازآسمان به زمین آمد و به مرغ گفت به آن سوی خیابان برو و مرغ چنین کرد و پروردگارخشنود همی گشت.
مارکس: مرغ باید از خیابان رد میشد. این از نظر تاریخی اجتناب ناپذیر بود.
خاتمی: چون میخواست با مرغهای آن طرف خیابان گفتگو بکند.
نیچه: چرا که نه؟
فروید: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با این سؤال نشان میدهد که به نوعی عدم اطمینان جنسی دچار هستید. آیا دربچگی شصت خود را میمکیدید؟
همینگوی: برای مردن.در زیرباران.
اینشتین: رابطه ی مرغ و خیابان نسبی است.
صادق هدایت: از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر.
شیرین عبادی: نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده است. در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد.
حافظ: عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران برتو نخواهند نوشت
بیل کلینتون: من هرگز با مرغ تنها نبودم.
ناصرالدین شاه: یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.
سهراب سپهری: مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم.
سعدی: حکایت آن مرغ مناسب حال تواست که شنیدم که درآن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود وی را گفتم: از چه رو تعجیل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کنی
پدرخوانده: جای دوری نمیتواند برود.
فروغ فرخزاد: آه آه از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد.
به گزارش روابط عمومی استانداری خراسان رضوی، عبدالعلی جغتایی با حضور در بخش جلگه زوزن از پروژه های خط انتقال آب و خط انتقال گاز قاسم آباد و زوزن
وی در بازدید از طرح تجمیع روستای همزاره ضمن تقدیر و تشکر از دست اندرکاران این پروژه، بر اتمام هرچه سریعتر آن تاکید کرد.
شایان ذکر است طرح تجمیع روستای همزاره شامل 40 واحد مسکونی با اعتبار چهار میلیارد و 800 میلیون ریال میباشد که 800 میلیون ریال آن وام بلاعوض بوده و چهار میلیارد ریال نیز از محل اعتبارات طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی هزینه شده است.
همچنین فرماندار خواف از راه روستایی خلط آباد به طول 12 کیلومتر با اعتبار سه میلیارد ریال بازدید نمود.
مرکز بهداشتی درمانی چاهگچی نیز که با اعتبار سه میلیارد و 500 میلیون ریال شامل ساخت ساختمان و تجهیزات از محل منابع دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری، ملی و استانی تامین احداث شده توسط جغتایی مورد بازدید قرار گرفت.
وی سپس از خط انتقال آب قاسم وزوزن بازدید و از زحمات مسوولان در این پروژه تقدیر و تشکر نمود.
گفتنی است خط انتقال آب قاسم آباد وزوزن به طول 47 کیلومتر و با اعتبار 30 میلیارد ریال شامل خط انتقال، حوضچه های مسیر، حفر چاه اتاقک، خط انتقال برق و خرید لوله می باشد.
فرماندار خواف همچنین از خط انتقال گاز قاسم آباد وزوزن به طول 34 کیلومتر و با اعتبار 56 میلیارد ریال بازدید نمود./خواف/6658
:قالبساز: :بهاربیست: |